از غبار بپرس

اثري است از جان فانته به ترجمه ي بابك تبرايي و چاپ انتشارات چشمه. جان فانته فيلمنامه نويس و نويسنده ي بزرگ آمريكايي سال 1909 در كلرادو متولد شد و در سن 74 سالگي درگذشت. كتاب پيش رو علاوه بر يكي از معروف ترين آثار او به نام “از غبار بپرس” كه تركيبي از طنز و درد است و مانند بقيه آثارش سبكي صميمي و متني صريح دارد، دربردارنده ي نامه هاي جان فانته درباره ي از غبار بپرس، كتاب هاي او و نقد ها و نظراتي كه به آن ها وارد شده و آثاري راجع به جان فانته است.

دست انداخت دورم و با چنان اشتياقي بوسيدم كه فهميدم واقعي نيست. با نمايش محبت جلو ورودم رو گرفته بود. داشت يه چيزي رو ازم قايم مي كرد و مي خواست تا مي تونه من رو از اتاق خودم دور نگه داره. از بالاي شونه ش اطراف رو نگاه كردم. تخت رو ديدم كه جاي فرورفتگي يه سر روي بالشش بود. كتش از صندلي آويزون بود، و روي ميز هم شونه و سنجاق سر ريخته بود. تا اين جاش طوري نبود. همه چي به نظر سر جاش مي رسيد جز دوتا زيرانداز قرمز كوچيك پاي تخت. برام روشن بود كه جابه جا شده بودن، چون من دوست داشتم سرجاي هميشگي شون باشن، جايي كه صبح ها وقتي از تخت خواب بيرون مي اومدم پاهام به شون بخور